خشم یک احساس است و عصبانیت یک رفتار ناشی از احساس خشم.
شما با احساس خشمتون یکی از این۴ نوع برخورد را میتونید داشته باشید :
۱ : کنترل خشم یا فرو خوردن خشم : این برخورد با خشم بسیار ویرانگر بوده و موجب بیماریها و گرفتاریهای روانی فراوانی میشود…پس به هیچ عنوان ما قرار نیست خشم خودمونو بخوریم چون خوردن خشم دقیقا مانند خوردن سم و زهر به داخل بدن روانی ماست.
۲:ابراز خشم: وقتی است که شما صمیمانه و صادقانه با لحنی آرام و مودبانه موضوع ناراحت شدنتان را با طرف مقابل در میان میگذارید
۳:عصبانیت : وقتی که شما خشم خودتونو بصورت رفتار پرخاشگرانه یا داد زدن و یا ناسزا گفتن و یا برخورد تند و تیز ابراز میکنید در واقع سم و زهر داخل بدن خودتونو به بدن دیگران وارد میکنید . این از نظر اخلاقی کاری بسیار زشت و ناپسند و شدیدا غیر اخلاقی است.این رفتار پیامدهای بلند مدت زیادی داشته و باعث میشه خشم و کینه و دشمنی در دل اطرافیان نسبت به شما ایجاد بشه.
۴:مدیریت خشم : این روش یک روش مفید و بسیار درست و علمی در برخورد با خشم است که استفاده از آن نیازمند آگاهی و دانایی و تا حدودی سلامت روانی میباشد، به عنوان یک تمثیل در این روش ما بجای اینکه اجازه دهیم رودخانه خروشان خشم باعث خرابی و ویرانی سازه های ما شود یک سد جلوی این رودخانه بنا میکنیم و از نیروی این آب خروشان در جهت کشاورزی یا بهبود بهتر شرایط و اوضاع استفاده میکنیم. در بحث مدیریت خشم بسیار گسترده و وسیع بوده که در اینجا به ذکر چند نکته از آن بصورت خیلی خیلی خلاصه اکتفا میکنیم.
اولا اینکه سعی کنید موضوع رو به درستی بفهمید ممکنه برداشت منو شما از موضوع اشتباه باشه بعد سعی کنید موضوعو به درستی طرح کنید چون خیلی از اوقات موضوعات مورد بحث به درستی فهمیده شده ولی به درستی طرح نمیشوند سپس دقت کنید که موضوعات طرح شده را به درستی درباره شان بحث کنید و همیشه در بحثها بجای اینکه انگشت اتهام شما به سمت طرف مقابل باشد و سعی در متهم سازی او داشته باشید هدف و نگرشتان به سمت حل و فصل مساله باشد و در بحثها و گفتگو ها هدفتان برنده شدن نباشه بلکه زمانی شما موضوع رو تونستین حل کنید که دو طرف بحث برنده و راضی و خوشحال بحث رو به پایان برسونند.
اما اگر نتونستین موضوعو بفهمید و طرح و بحث و حل کنید سعی کنید شرایط و موقعیتتونو تغییر بدین و اوضاع رو دگرگون کنید تا دوباره درگیر این مشکل و موضوع و مساله نشوید.
ولی اگر نتوانستین اوضاع را تغییر دهید سعی کنید واقعیت موجود را به عنوان یک واقعیت تلخ بپذیرید و خودتونو باهاش سازگار کنید.
اما در آخر اگر نتوانستین موضوع و مشکلو بفهمید یا طرح کنید یا بحث کنید یا حل کنید یا تغییر دهید یا بپذیرید تنها راه حلی که برای شما مونده بی حسی و بی احساسی است….مثل زمانی که شما را به اتاق عمل میبرند که تنها درخواستتون از دکتر اینه که “لطفا منو بی حس و بیهوش کنید که درد عمل رو حس و احساس نکنم…..به قول دکتر هلاکویی تنها راه حلی که برامون میمونه کوری و کری و لالی و خری هستش.
۱. خودپذیری. ۲. روابط مثبت با دیگران. ۳. خودمختاری. ۴. تسلط بر خود و محیط خود. ۵. مقصود (هدف) در زندگى. ۶. رشد شخصی.
کسانی که سطح بالایی از این شش ویژگی سلامت روان را دارند؛
١. خودپذیری: از نگرش مثبت به خود برخوردارند، جنبه های متعدد خود را میپذیرند، از جمله ویژگیهای مثبت و نقاط ضعف خود را.
٢. روابط مثبت با دیگران: روابط گرم، رضایتبخش و مطمئنی با دیگران دارند، به رفاه دیگران اهمیت میدهند، از همدلی عمیق، محبت و صمیمیت برخوردار هستند، و مصالحه در روابط انسانی را درک میکنند.
٣. خودمختاری: خودمختار و مستقل هستند، در برابر فشارهای اجتماعی برای فکر کردن و عمل کردن به شیوه خاص مقاومت میکنند و رفتارشان را از درون تنظیم میکنند و با معیارهای شخصی خودشان را ارزیابی میکنند.
٤. تسلط بر خود و محيط تحت كنترل خود: در رابطه با اداره کردن خود و محیط، احساس تسلط و شایستگی میکنند؛ مجموعه پیچیده ای از فعالیتهاي خود را کنترل میکنند؛ از فرصتهای موجود در محیط استفاده موثر میکنند؛ میتوانند موقعیتهایی را انتخاب کنند یا به وجود آورند که با نیازها و خواسته ها یا ارزشهای شخصی مناسب باشد.
٥. هدف در زندگى: در زندگی هدف دارند؛ احساس میکنند زندگی حال و گذشته معنی دارد، برای زندگی کردن برنامه و هدفهایی دارند.
٦. رشد شخصی: احساس میکنند جریان رشد ادامه دارد، خود را رشد کننده و گسترش یابنده میبینند، به روی تجربیات جدید گشوده هستند، به صورتی تغییر میکنند که بیانگر خودآگاهی و اثربخشی بیشتر است.
اکثر مردم اهمیت داشتن یک بدن سالم را درک می کنند. با این حال، بسیاری از افراد، ارزش سلامت روان را نادیده می گیرند. داشتن سلامت روان خوب می تواند زندگی را لذت بخش تر کند. همچنین می تواند سلامت جسمانی و استقامت را بهبود بخشد. شما باید از بدن و ذهن خود مراقبت کنید تا واقعا سالم باشد.
دستیابی به آنها امکان پذیر است. شما قادر به دست یابی به آنها هستید. شما شایستگی رسیدن به آنها را دارید. امکان، توانایی و شایستگی، سه کلید دست یابی به موفقیت است. امکان پذیر بودن:
بسیاری از ما، امکان پذیر بودن یک عمل را با صلاحیت داشتن انجام عمل، اشتباه می گیریم و فکر می کنیم وقتی ما واقعا نمی دانیم که چه کاری باید انجام دهیم، پس آن کار امکان پذیر نیست. این درست است که همه ما دارای یک سری از محدودیت های فیزیکی هستیم و معمولا نمی دانیم که این محدودیت ها چه چیزهایی هستند ولی شما نمی توانید یک چیز منفی را ثابت کنید، بنابراین هرگز نمی توانید ثابت کنید که در آن چیز ناتوان هستید و فقط می توانید بگویید که هنوز آنرا به دست نیاورده اید.
در ابتدا، این صحبت مطرح بود که امکان ندارد که یک نفر بتواند یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه طی کند. اما پس از آنکه راجر بانیستر در ۶ مه ۱۹۵۴ در آکسفورد این کار را انجام داد، ورزشکاران زیادی در سطح جهان موفق به پیمودن یک مایل در کمتر از ۴ دقیقه شدند و امروز، آن چیز غیرممکن، کاری معمولی به نظر می رسد. باورها و اهداف
توانایی: آیا برا ی خواسته های خود یک سقف ذهنی قرار داده اید؟ ما اغلب خود را با این باور که نمی توانیم کاری را انجام دهیم، محدود می کنیم. اما باورها واقعیت نیستند. آنها فقط بهترین گزینه های ما در لحظه هستند. یک باور اساسی و درست داشته باشید. شما هنوز به محدوده توانایی خود دست نیافته اید. یک ذهن باز داشته باشید و هرگز به دیگران اعلام نکنید که نمی توانید کاری را انجام دهید، حتی اگر فکر می کنید که نمی توانید. خوب گوش بدهید. خواهید شنید که مردم چگونه باورهای خود را در مورد عدم توانایی انجام کارها بیان می کنند. مردم آمادگی بیشتری دارند تا بیشتر به موارد منفی توجه کنند تا به موارد مثبت. محدودیت هایی که برای خودتان تنها یک فرضیه است را بزرگ نکنید. صحبت های منفی، تنها شما را در محدودیت های خود ساخته تان گرفتار می کند. اگر متوجه شدید که شما نیز اینگونه فکر می کنید، کلمه “هنوز” را به انتهای آن اضافه کنید. این گونه است که واقع بین می شوید. در مسیر پیشرفت خود هرگز بهانه تراشی نکنید و حتما برای اهداف خود به دنبال پاسخ و دلایل محکم برای اینکه می خواهید به هدف برسید، باشید. بهانه تراشی به معنای آماده شدن برای شکست است.
شایستگی: آیا شما سزاوار رسیدن به این هدف هستید؟ فقط خود شما هستید که می توانید به این سوال جواب دهید.
ان ال پی NLPدر مورد اینکه اهداف شما از نظر اخلاقی درست هستند یا نه، قضاوتی نمی کند. بلکه به شما کمک می کند تا به هدف برسید. بررسی سبز و اکولوژیک بودن هدف به معضلات اخلاقی احتمالی هدف می پردازد. شما فقط می توانید تصمیم بگیرید که چگونه این معضلات را از میان بردارید. پس از اینکه اهداف خود را ایجاد کردید برای هر هدف این طور بگویید: – این هدف ممکن است؟ – من توانایی رسیدن به آن را دارم؟ - من سزاوار رسیدن به آن هستم؟ به هر احساس نامطلوبی توجه کنید. آنها موانع و تردیدهای شخصی شما را نشان می دهند. حالا موانع ممکن را جستجو کنید. چه چیزی ممکن است شما را متوقف کند؟ به درون خود نگاه کنید (من به این هدف نمی رسم. زیرا…) و سپس تمام دلایل ممکنی را که به ذهنتان می رسد فهرست کنید.
کـــشــتـــار در ســـکــــوت...!!!!
و دفاعی که همچنان باقی است
◄جـــنـــگ نــــرم ◄
ما با هم بهترین حماسه ها را می افرینیم
من فاطمه السادات صدری دانش اموز سال دوم دوره ی اول متوسظه مدرسه ی شهید کافیان به امید حماسه سازی مفید و اشنایی هر چه بهتر شما با مفهوم این واژه تلاش میکنم.
ما مدیون هستیم ... به انانی که برای ...ما حماسه افریدند و سند سرزمین مان را با خون خود امضا نمودند انان حماسه افریدند و ما از حماسه ی ان ها پیروی میکنیم